دختره پُست گذاشته:
امروز تولده ١٩ سالگیمه
پسره زیرش کامنت گذاشته:
انشاء الله 6070....0936 بشی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یعنى خلاقیتِ شماره دادنش نابودم کرد!!!
اون صفر اولش تو حلقم ??
منم میتونم بشینم یه کتاب ادبی بنویسم
روش بیست سال کار کنم
بعد اسمم بیاد تو کتابای درسی بچه ها مجبور شن زندگی ناممو حفظ کنن.....
ولی عمم گناه داره! میفهمی؟! گناه داره...
اون چیه که زرده و احیانا مزه موز میده؟
.
.
.
.
.
.
.
استفراغ میمون
.
.
.
خاهشا فحش ندین خودم صحنه رو ترک می کنم:))
هیــــــــــچوقت نفهمیدم چرا آدما زیرِ پتو
احساس امنیت میکنن...
حالا گیــــــــــــریم یه قاتل اومد توی اتاقــــــ خواب بعد
حتما ًمیـــــــــــگه:« اومــــــدم بکــــشمـــــــِــــت... اَه
لعنتـــــــــی پتو داره نمیشه!»
پسر: عزیــــــــــــزم!!!
دختر: جووونـــــم!!!
پسر: گــــــــــلِ من!!!
دختر: جانــــم؟؟
پسر: عشــــــقم!!!
دختر: جان؟؟؟
پسر: زندگـــی من!!!
دختر: بله؟؟؟
پسر: نفسِ من!!!
دختر: زهـــرمار! بازم اسمم یادت رفته؟؟؟!!
یارو تو ژاپن راننده ی تاکسی میشه…
هرکی براش دست بلند میکنه
میگه شوخی نکن دیگه…
تورو الان رسوندم..!
لذت بردن یعنی اینکه بری مهمونی، دخترشون برات شربت بیاره
آروم بگی :خودتون درست کردین؟؟ اونم با عشوه بگه : بله نوش جان
تو بگی : پس نمی خورم ، مرسی !
ﻭﺍﻟﻠﻪ
ﮔﯿﺮﮐﺮﺩﻡ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ .....
.
.
.
ﺑﺮﻡ ﻏﺰﻩ ﮐﻤﮏ ...
ﯾﺎ ﺑﺮﻡ
ﻋﺮﺍﻕ ؟
ﺍﺯ ﺍﻭﻧﻮﺭ
ﻫﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺮﻡ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ
ﺩﺍﻋﺶ
...
ﺍﻣﺎ ﺩﻟﻢ
ﻭﺍﺳﻪ ﺣﺰﺏﺍﻟﻠﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﺴﻮﺯﻩ
....
....
ﺁﺧﺮﺵ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﺮﻡ دبی ﯾﻪ ﻣﺪﺕ ﻓﮑﺮﮐﻨﻢ !
یک معمای خیلی جالب:
سه تابچه تو خونه بودن
اولی عشق نام داشت
دومی محبت نام داشت
و سومی دوستت دارم بود
یک روز پدرشان عشق و محبت رابه بازار برد
حالا بگو کی خونه مونده؟؟؟؟
نشنیدم بازم بگو؟
واقعاً؟!!!!!
ﺑﺨﻮﻧﯿﺪ
ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﻣﯿﻤﯿﺮﯾﺪ
.
.
.
.
ﭘﺎﮐﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﻟﻢ
ﻧﯿﻮﻣﺪ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻤﯿﺮﯾﺪ
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ
ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪ ﺑﺮﺍﻡ ﻋﺰﯾﺰﯾﻦ
تو خیابون با دوستم نشسته بودیم رو کاپوت یه بنزه
.بعد
دختره اومد گفت : آقا ماشینتون خراب میشه ها ، کاپوتش فرو میره
!
منم
گفتم : نترس خانم یکی دیگه میخریم ؛ جایی میرید برسونمتون ؟
بعد یه
نگاه بهمون کرد در بنزو باز کرد گازشو گرفت رفت !
مام
سینه خیز اومدیم تا خونه
٥٠ تومن گذاشتم ته کمد زیر لباسام که یادم بره و بعداً ببینم روحم شاد
شه
الان شش ماهه که گذشته ، ساعتى نیست که بهش فکر نکنم !
هی توخوب گوش کن... ازت انتظار ندارم مرا درک کنی... "
من یک مردادیـــم" شاید درکش خیلی برایت سخت باشد، عاشقت هم که باشم، باز هم غرورم
مهمتر است از چشمم که بیوفتی،
برای دیدنم هم باید التماسم کنی
...
من یه مردادیم، با فلانی ها فرق دارم....
من برای خودم یک سری اصول و عقاید دارم...
برای همیشه به آنها پایبند خواهم ماند...
به خاطر هیچ چیز و هیج کس آنها را زیر پا نخواهم گذاشت....
ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻮﻧﺪﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ
ﺳﺎﺯﺵ میکنم
ﺍﻣﺎ
ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻧﻪ!!!!
قبول دارم برخی آدم ها به خاطر آنچه که هستم...
به خاطر اخلاقم...
به خاطر گفتارم...
و به خاطر ظاهرم دوستم ندارند...
من خود واقعی ام را به نمایش می گذارم...
و برای تحت تاثیر گذاشتن کسی مجبور به تظاهر نیستم.....
یه مــــــردادی غــــــرورشو به راحتـــی به دست نیــــــاورده
کـــه هر وقت هرکی دلش خواست خـــــردش کنه ... !
غـــــــرورش اگر بشکـنـــــــه
با تـــکـــــه هـــایـــــش
شاهـــــــرگ زنــــدگـــــیت رو خواهــــد زد!!!!
وقتی یه مردادی رو بارها و بارها از خودتون رنجوندین...
دیگه انتظار نداشته باشین ...
مثله قبل واسش ارزش داشته باشین و دوستون داشته باشه...
چون خودش و احساسش واسش مهمه و شما زیر سوالش بردین......
چون من زاده ی مردادم!!